درخواست از خدا (شنبه 86/7/7 ساعت 5:3 عصر)
کودک نجوا کرد : خدایا با من حرف بزن...
مرغ دریایی آواز خواند کودک نشنید...
سپس کودک فریاد زد : خدایا با من حرف بزن...
رعد در آسمان پیچید اما کودک گوش نکرد...
کودک نگاهی به اطرافش کرد و گفت : خدایا بگذار ببینمت...
ستاره ای درخشید اما کودک ندید...
کودک فریاد زد : خدایا به معجزه ای نشان بده...
و یک زندگی متولد شد اما کودک نفهمید...
کودک با نا امیدی گریست : خدایا با من در ارتباط باش بگذار بدانم کجایی؟
بنابراین خدا پایین آمد و کودک را لمس کرد اما کودک پروانه را کنار زد و رفت...
نویسنده: مصطفی فوائدی